در سنت اسلامی، صلح و جنگ، ابزارهایی اخلاقی و عقلانیاند که بسته به مصالح امت و شرایط زمان و مکان موضوع حکم میشوند؛ امام حسن(ع) با انتخاب صلح نشان داد شجاعت تنها در میدان نبرد خلاصه نمیشود، بلکه گاه در محافظت از تداوم مأموریت دینی و حراست از سرمایه اجتماعی جامعه نیز تجلی مییابد. این انتخاب، فراتر از ستیزهجویی یا تسلیم، نمونهای از سیاست حکیمانه است که با نگاه به پیامدهای بلندمدت و حفظ کرامت جمعی صورت گرفت و یادآور میشود مذاکره و پیمانسازی هنگامی ارزشمندند که پیوندی حقوقی و تضمین شده برای حفاظت از حقوق و امنیت عمومی برقرار کنند.
سالگرد این رویداد فرصت بازاندیشی است تا با دیدی کارشناسانه از آموزههای دینی بهره بگیریم و صلح را به مثابه ابزار استراتژیک و مسئولانه بیاموزیم. برای بررسی بیشتر این موضوع و تحلیل ابعاد فقهی و تاریخی با پژوهشگر دینی، حجتالاسلام رضا وطندوست؛ عضو هیئت علمی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی گفتوگو کردهایم.

صلح بهمثابه یک انتخاب راهبردی
حجتالاسلام وطندوست در ابتدا با اشاره به اینکه در مورد صلح امام حسن(ع) همگان را دعوت به مطالعه نقادانه و عمل مسئولانه میکنیم، میگوید: صلح امام حسن(ع) یک واقعه تاریخی صرف نیست، بلکه یک الگوی راهبردی است که نشان میدهد اسلام نه به صورت مطلق صلحطلب است و نه جنگطلب، بلکه تحت ضابطه مصالح عامه و شرایط زمان و مکان، هم جهاد و هم صلح را مشروع میداند؛ نمونههایی از این انعطاف سیاسی را در صلح حدیبیه، سیاستهای امیرالمؤمنین(ع) و رفتار امامان پس از پیامبر(ص) میتوان دید. بازخوانی این صلح به ما کمک میکند از قضاوتهای سطحی فاصله بگیریم و بفهمیم انتخاب راهبردی سیاسی میتواند از نوعی شجاعت محافظهکارانه و حفظ سرمایه اجتماعی و دینی سرچشمه بگیرد.
اما برخی مردم هنوز تصویر «حسن صلحجو» و «حسین قیامگر» را دارند؛ واقعیت تاریخی چیست؟ ایشان در تشریح این نکته میگوید: این تصویری عوامانه است؛ چرا که هر دو برادر در شرایط مختلف هم ظرفیت جنگ و هم ظرفیت صلح را نشان دادند. امام حسن(ع) بلافاصله پس از شهادت امیرالمؤمنین(ع) نیرو فرستاد و تا ساباط مدائن پیش رفت و نشان داد اهل مبارزه است اما وقتی محاسبات میدان و حمایت مردمی مستعد نبود، مصالحه را انتخاب کرد؛ امام حسین(ع) نیز در زمان خود و در برابر یزید، راه دیگری برگزید و قیام کرد. به همین دلیل قضاوتهای تقلیلگرایانه درباره صلحطلبی یا جنگطلبی افراد، بدون در نظر گرفتن بستر تاریخی و استراتژیکشان، نادرست است.
اما چه عوامل مشخصی امام حسن(ع) را به سمت صلح سوق داد؟ این کارشناس دینی توضیح میدهد: مجموعهای از عوامل ساختاری و میدانمحور سبب شد امام به مصالحه رضایت دهد؛ نخستین عامل حفظ جان خود امام و بقای اندک شیعیان پس از جنگهای پیشین بود؛ ادامه جنگ میتوانست سرمایه انسانی و اجتماعی شیعه را عملاً نابود کند و امام خودش از اجتثاث مسلمانان و از بین رفتن آنان بیم داشت. دیگر نبود حمایت گسترده مردمی و وقوع خیانتها و ترک میدان توسط برخی فرماندهان و یاران بود که امام به صراحت به آن اشاره کرده است. به طور نمونه در جلد یک علل الشرایع آمده است: «والله انی اسلمت الامر لانی لم اجد انصارا ولو وجدت انصارا لقاتلته لیلی و نهاری حتی یحکم الله بیننا و بینهم» یعنی به خدا قسم من خلافت را به این سبب تسلیم کردم که یاور و انصاری نیافتم و اگر یاورانی داشتم شب و روز با معاویه میجنگیدم تا خداوند میان ما و آنها حکم کند.
علل میدانی و اجتماعی مصالحه
اما در این راه آیا عوامل خارجی یا ایدئولوژیک نیز نقشی داشتند؟ عضو هیئت علمی بنیاد پژوهشهای اسلامی پاسخ میدهد: بله؛ تهدید خارجی مانند احتمال تعرض روم و تضعیف ساختار سیاسی اسلام در نتیجه یک منازعه داخلی و نیز خطر بهرهبرداری خوارج از فضای بیثباتی، از عوامل جدی دیگر بودند. همه این مخاطرات نشان میداد ادامه جنگ نهتنها پیروزی تضمین شدهای ندارد، بلکه میتواند زیانهای جبرانناپذیری به دین و امت وارد کند؛ بنابراین مصالحه از منظر حفاظتی و راهبردی معقول جلوه میکرد.
حجتالاسلام وطندوست در مورد محتوای صلحنامه نیز میگوید: یکی از جنبههای تعیینکننده این صلح آن است که امام حسن(ع) خود متن صلحنامه را تنظیم کرد و شروطی را در آن گنجاند تا صلح، ابزار حفظ حقوق و امنیت شود نه واگذاری بلاشرط. این شروط شامل التزام معاویه به عمل به قرآن و سنت، ممنوعیت نصب جانشین شخصی، تضمین امنیت مردم در شام، عراق و حجاز، حفاظت از جان و مال و ناموس شیعیان و اهل بیت(ع)، رفع ناسزاها و سبها به علی(ع) و استثنائات مالی برای حسن(ع) بود. این بندها نشان میدهد امام به دنبال ایجاد چارچوب حقوقی برای حفاظت از امت و اهل بیت(ع) بود و صلح را به شکل قرارداد و تضمین تبدیل کرد.
الگوی امام حسن(ع) برای سیاست حکیمانه
ایشان با اشاره به اینکه از منظر امروزین از این بندها میتوان پند گرفت، توضیح میدهد: نکته کلیدی این است که مذاکره اصولی باید حاوی ضمانتها و شواهد حقوقی باشد؛ صلح وقتی ارزشمند است که تضمینپذیر بوده و اقلیتها و گروههای در معرض تهدید، حفاظت واقعی دریافت کنند. مدل امام حسن(ع) میگوید که میشود از طریق متن حقوقی و شروط، بخشی از منافع جمعی را حفظ و از فروپاشی اجتماعی جلوگیری کرد.
حجتالاسلام وطندوست در تشریح چرایی نامیدن این صلح به «صلح قهرمانانه» بیان میکند: صلح قهرمانانه یعنی انتخابی که ریشه در شجاعت دارد اما شجاعتی از نوع بلندمدت و محافظ بقای جمعی؛ قهرمان واقعی کسی است که میداند حفظ مأموریت و بقای مردم گاهی ارزشمندتر از فتوحات نمادین آنی است. امام حسن(ع) این شجاعت خردمندانه را به کار گرفت. او از مرگ نهراسید، بلکه از نابودی مکتب و امت بیم داشت و برای جلوگیری از آن، صلح را انتخاب کرد. این رویکرد، درسی جاودانه برای هر فرد مسئول و تصمیمگیرنده در جامعه اسلامی است که صلح را نه نشانه ضعف، بلکه ابزاری استراتژیک و حیاتی برای حفظ کیان امت و پیشبرد اهداف الهی بداند. از این تجربه میآموزیم که ضرورت ارزیابی واقعبینانه از شرایط و پیامدهای هر تصمیم بزرگ، اهمیت ایجاد سازوکارهای حقوقی و تضمینهای معتبر برای حفظ منافع و امنیت جمعی در هر پیمان و اولویت دادن به منافع عمومی و بقای رسالت بر هر گونه منفعت فردی یا شهرت مقطعی، اصول بنیادین در حکمرانی هستند. سالگرد صلح امام حسن(ع) فرصت بازاندیشی است تا از قضاوتهای احساسی فاصله گرفته و با نگاهی تحلیلی و مستند از این تجربه عبرت بگیریم.




نظر شما